وقتی بهش توهین میکنی و اون..[p2 و آخر]
&۲
با چشای اشکیت به مردت که سرم بهش وصل بود و همچنان تو خواب عمیقی سر میبرد خیره شده بودی..تو اشتباه کرده بودی تو نباید به عشق زندگیت همچنین کلمه نفرت انگیزی میگفتی..
اون دوست داشت حتا بیشتر از خودشو بیشتر از هر کس دیگر تو دنیا!
هوف بلندی به خاطر گرفتن جلوی بغضت کرده و دست مردتو به لبات نزدیک کردی چشاتو بستی و پی در پی بوسه های عمیقی به دستش زدی..
_ا.ت..؟
با صدای جیک زود چشاتو باز کرد و از رو صندلی بلند شدی..
÷جیک..*نگران و ترسیده*حالت خوبه؟جاییت درد میکنه؟بذار برم دکترو صدا کنم..*خواستی بری که با گرفته شدن دستت توسطش متوقف شدی تورو به سمت خودش کشید که این کارش مساوی شد با نشستنت رو تخت و کشیده شدنت به بغل گرم و پر مهرش:)
سرفه ای کوتاهی برای رند کردن صداش کرده و دم گوشت آروم زمزمه کرد..
_حتما خیلی ترسیدی بیب مگه نه؟
با این حرفش بغضت ترکید و باعث شد با صدای خیلی آرومی دم گوشش شروع کنی به اشک ریختن..
_هیش..*سرتو نوازش کرد*گریه نکن من حالم خوبه خوب؟
÷بب..خشید عشقم..ببخشید که همچنین حرف کثیفی زدم..ببخشید!
خندید و با بوسه زدن به موهات کمی تورو از بغلش فاصله داده و ادامه داد..
_تقصیر تو نیست بیب...من زیاده روی کردم ببخشید!
به چشاش خیره شدی و همراه با گریه گفتی..
÷عاشقتم..
خندید و همینطور که لباشو به سمت لبای خیس شده ات به خاطر گریه نزدیک میکرد با تن صدای آروم ولی عمیقی گفت:منم همینطور قشنگم:)
The end . . .
با چشای اشکیت به مردت که سرم بهش وصل بود و همچنان تو خواب عمیقی سر میبرد خیره شده بودی..تو اشتباه کرده بودی تو نباید به عشق زندگیت همچنین کلمه نفرت انگیزی میگفتی..
اون دوست داشت حتا بیشتر از خودشو بیشتر از هر کس دیگر تو دنیا!
هوف بلندی به خاطر گرفتن جلوی بغضت کرده و دست مردتو به لبات نزدیک کردی چشاتو بستی و پی در پی بوسه های عمیقی به دستش زدی..
_ا.ت..؟
با صدای جیک زود چشاتو باز کرد و از رو صندلی بلند شدی..
÷جیک..*نگران و ترسیده*حالت خوبه؟جاییت درد میکنه؟بذار برم دکترو صدا کنم..*خواستی بری که با گرفته شدن دستت توسطش متوقف شدی تورو به سمت خودش کشید که این کارش مساوی شد با نشستنت رو تخت و کشیده شدنت به بغل گرم و پر مهرش:)
سرفه ای کوتاهی برای رند کردن صداش کرده و دم گوشت آروم زمزمه کرد..
_حتما خیلی ترسیدی بیب مگه نه؟
با این حرفش بغضت ترکید و باعث شد با صدای خیلی آرومی دم گوشش شروع کنی به اشک ریختن..
_هیش..*سرتو نوازش کرد*گریه نکن من حالم خوبه خوب؟
÷بب..خشید عشقم..ببخشید که همچنین حرف کثیفی زدم..ببخشید!
خندید و با بوسه زدن به موهات کمی تورو از بغلش فاصله داده و ادامه داد..
_تقصیر تو نیست بیب...من زیاده روی کردم ببخشید!
به چشاش خیره شدی و همراه با گریه گفتی..
÷عاشقتم..
خندید و همینطور که لباشو به سمت لبای خیس شده ات به خاطر گریه نزدیک میکرد با تن صدای آروم ولی عمیقی گفت:منم همینطور قشنگم:)
The end . . .
۲۲.۱k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.